زندگی لعنتی
BEST FRIENDS

از کوچه غم که گذشتم دری به روی من باز شد.

بهم گفت برای عبور باید از داخل من رد بشی .

روی در نوشته بود عذاب بعدی .

با ترس و تردید رفتم داخل و از در رد شدم .

به سیاهی رسیدم گفت باید درونت مثل من بشه گفتم چرا گفت سوال نپرس گفتم باشه .

به تنهایی رسیدم گفت باید همدم من بشی گفتم نه من از تنهایی متنفرم بهم گفت اگر همدم من نشی

زندگی کسی دیگر رو خراب میکنم گفتم باشه همدم تو میشم .

از همه و همه که گذشتم به تو

رسیدم و تو بهم گفتی سلام بنده من خوش امدی اینا همه ازمونی بود که تو امتحان بشی

گفتم

 

خدایا چرا ؟ گفتی چی چرا ؟ گفتم چرا من ؟ چرا سیاهی ؟ چرا تنهایی ؟ چرا عذاب ؟ چرا غم

 

؟ چرا چرا چرا چرا .................

 

در جواب بهم گفتی : خودت انتخاب کردی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 2 بهمن 1392برچسب:,ساعت 21:22 توسط marjan|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->


قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت